و البته در این میان سعی کنید با راکبان محترم موتورسیکلت چشم در چشم هم نشوید امکان ندارد بعد از کمتر از یکدقیقه چندموتور سوار در نزدیکی شما توقف نکرده و برای سوار کردن شما اصرار نکنند. لزوم ساماندهی وضعیت موتورتاکسیهای تهران سوژه این شماره همشهریمسافر است.دوستان و سروران عزیز. سلامی به گرمی آفتاب تابستانی مردادماه و خنکای پاییز و بهار بارانی. این شماره از مبحث روانشناسی خانواده به اصلیترین موضوع زندگی هر جوان یعنی دوستی اختصاص دارد.
«موتور! تاکسیموتور! داخل شهر... موتور آقا! موتور»!
آقا موتور چیه بیا برو اونور ببینم! اینجا روزنامه همشهریه، سر چهارراس مگه! زن و بچه مردم این روزنامهرو میخونن!ببخشید؛ ابتدا برای یک دوستی موفق سعی کنید قبل از وقوع آن شناخت کافی را بهدست آورید. اصلا هم از ایجاد آشنایی نترسید و همیشه سعی کنید برای شروع آشنایی دنبال یکبهانه خوب باشید. خجالت نکشید، جلو بروید و با شهامت حرفتان را بزنید.
نفر اول: سلام! ببخشید میشود با من شریک شوید!بووووووووووووووومب!کات آقا، کات. پسرِ... من گفتم ایجاد آشنایی، نگفتم بروی بگویی شراکت که!مورد دوم. همیشه سعی کنید قبل از دوستی شناخت کافی از طرف مقابل خود بهدست بیاورید. اصلاً هم از ایجاد آشنایی نترسید و همیشه سعی کنید برای شروع آشنایی دنبال یکبهانه خوب باشید. خجالت نکشید، جلو بروید و با شهامت حرفتان را بزنید.
نفر اول: سلام! امروز هوا چهقدر خوبه! نه؟ شما چهقدر چهرهتان آشناست! ببخشید من شما را قبلاً جایی ندیدم؟نفر دوم: من بابات هستم گیج!«موتور آقا! موتور! تا کسیموتور! موتور آقا؟»این صفحه صاحب ندارد؟! یکی بیاید این را جمع کند!بله، میفرمودیم! خب البته اگر برای به سروسامان رسیدن عجله دارید و حوصله آشنایی و از این سوسولبازیها را ندارید، گروه مشاورین روزنامه دوستیهای دوران کودکی را به شما پیشنهاد میکنند.
«موتور آقا! موتور! تاکسیموتور سریع تا درب منزل...!»
احتمالاًمجموعه دیالوگهای بالا اگر از نظر شما خیلی مضحک است، اما باید در جریان قرار بگیرید که از نظر ما اینطور نیست! اما از نظر هر دوی ما قطعاً دخالتها و حضور همیشگی یکفرد را میتوان در جایجای آن احساس کرد.
مثال بالا نه جهت راهنمایی شما به امر خطیردوستیابی صورت گرفت و نه به جهت نشان دادن تواناییهای ما در فیلمنامهنویسی. مثال بالا قصد داشت حضور موتوریها را در همه ابعاد زندگی شهری نشان دهد. حتماً شما هم بارها و بارها سایه سنگین این حضور را حس کردهاید.
کنار خیابان، انتهای صف نان را تصور کنید، درحالی که به این فکر میکنید نان را با قیمت آزاد خریدن ارزش بیشتری دارد یا نان یارانهای، ناگهان فردی سوار بر موتور به شما نزدیک میشود، چشمانش را ریز میکند و با صدای آرامیاز شما میپرسد: «موتور»؟
همیشه میگفت، دوره زمانه عوض شده. ماشین همه راهها را به هم نزدیک کرده... خدا رفتگان شما را هم بیامرزد. از پدربزرگ حرف میزنم. میگفت، هربار که میخواست به پایتخت بیاید، چند روزی در راه بود. پدربزرگ از دوچرخهسوارانی میگفت که در شهرهای شمالی مسافرکشی میکردند.
حتی وقتی بارانهای سیلآسیا میبارید، از مردان تنومندی حرف میزد که آدمها را با یکریال روی شانههای خود از آب عبور میدادند. البته گاهی این مبلغ به تناسب وزن مسافر کم یا زیاد میشد. آن روزها هم مثل امروز همه برای رسیدن عجله داشتند.
آنروزها البته خبری از موتور و موتورتاکسی نبود، وگرنه تصور اینکه پدربزرگم با مرغی در بغل و کلاهی نمدی روی سر و چوبی در دست دیگرش، پشت موتور سوار بنشیند هم عجیب و جالب بود.
تهران در سالهای بسیار دور، طی چند روز عملیات مدیریتی ضربتی صاحب قوانین جدی و مدونی در زمینه رانندگی دوچرخه و موتور، اتولسواری و درشکهرانی شد. براساس این طرح، وسایل حملونقلی به جز موتور و دوچرخه باید برای عبورومرور خود مبلغ مشخصی را دریافت و به ازای این مبلغ خدمات مختلفی ارایه دهند. در اولین قانون رانندگی بلدیه تهران، قیمت استفاده از وسایل نقلیه اینطور بود:
درشکه پانزده قران، چهارچرخه بارکش پانزدهقران، کالسکه بدون ملاحظه عده اسب سهقران، اتومبیل یکتومان، واگن اتومبیل 6قران، دلیجان چهارقران، گاو بارکش و الاغ سهشاهی، قاطر و اسب و یابو پنجشاهی و شتر 6شاهی.
بهنظرمیرسد آقای بوذرجمهری بهعنوان اولین رییس بلدیه تهران در زمان رضاخان، یکی از معدود اشتباهات مدیریتی خود را در همین قانون بنا کرد. از همان سال(حدود سال1308 شمسی) تا امروز یعنی نزدیک به هشتاد سال، هنوز کرایه مصوبی برای موتورها و دوچرخهها وجود ندارد و این تنها یکی از مشکلاتی است که موتورتاکسیهای امروزی و موتورتفریحیهای دیروزی باعثش هستند.
مثال این را هم در زندگی این روزها زیاد میتوان مشاهده کرد. موتورتاکسی از ابتدای خیابان شهیدمطهری تا ابتدای خیابان سهروردی رقمی بین 1000 تا 2500دارد و این تفاوت آشکار قیمت یعنی وضعیت وخیم ساماندهی موتورتاکسیها در شهر بزرگ تهران.
تا چندسال پیش در پایتخت چندان خبری از آنها که به قول خودشان زودتر، سریعتر و ارزانتر از تاکسی ما را به مقصد میرسانند، نبود اما حالا سر هر چهارراه یا میدانی که بروی موتورسیکلتهایی را میبینی که در انتظار مسافر توقف کردهاند و البته هرکدام به میل خود مسافر را سوار میکنند و قیمت مسیر را کارشناسی.
جابهجایی با موتورسیکلت نرخ مشخصی ندارد. اصلاً یکشهر و هزار نرخ که میگویند، همین تهران خودمان است. گاهی هزینه جابهجایی مسیری پنجهزارریال است و بعضی وقتها سر به یکصدهزار ریال میزند. بستگی به برخوردهای حرفهای یا آماتور سرنشینها دارد. فقط کافی است بیتجربگیات را نشان بدهی. آنوقت پول زیادی از جیبت خواهد پرید. تنها مشتریهای ثابت تاکسیموتوری از نرخ واقعی خبر دارند.
اما موضوع اصلی این گزارش، ساماندهی موتورتاکسیها و اتفاقاً لزوم حضور آنها در چرخه حملونقلی شهر است. ایجاد محدودیتهای ترافیکی، یکی از سیاستهای مدیریتی شهری برای کاهش تردد در معابر و در نتیجه کنترل ترافیک است. اجرای طرحهای ترافیکی و انسداد برخی از مسیرها برای رسیدن به همین هدف انجام میشود، اما هیچکدام از این قوانین نمیتواند به امپراتوری موتورها را در شهر پایان دهد، این ارابههای 2چرخ، بدون هیچ دغدغهای در شهر جولان میدهند و قوانین شهری را بیشتر شبیه یک شوخی
میدانند تا قانون.
بی انصافی است اگر فقط نیمه خالی لیوان را نگاه کنیم. اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم باید بپذیریم موتورها تاثیر زیادی هم بر ترافیک شهر و هم در بهبود ترافیک شهر دارند. مورد اول به دلیل شلوغ کاری ها ، عدم رعایت قوانین رانندگی و بی دقتی و حرکات اشتباه و مارپیچ باعث ایجاد ترافیک میشوند و در مورد دوم هم به واسطه عدم استفاده برخی از خودرو و استفاده از موتور ، ترافیک کمتر میشود.
تصور کنید یک روز همه موتورسواران، وسیله شان را از خانه خارج نکنند و بخواهند از ماشین شخصی یا وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کنند، آن وقت تازه قدر این دوچرخه های بنزین سوز را می دانیم. مدیریت شهری در این چند سال اخیر نگاه ویژه ای به پدیده موتورسواری داشته است، آن ها خوب می دانند که این وسایل 2 چرخ باید در شهر سامان دهی شوند.
خوب می دانند شرایط باید به گونه ای رقم بخورد که موتورسواری در تهران قانونمند و حساب شده انجام شود، به همین دلیل مدت ها ست که هدفی را در این خصوص برای خود تعیین کرده اند؛ سامان دهی موتورسواران در تهران. احداث توقفگاه های موتوری و راه اندازی پیک بادپا مهم ترین گام هایی بود که در این مسیر برداشته شد.
همشهری مسافر